پویان عسگری، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: تحلیل و بحث درباره فیلم «قهرمان» نیاز به یک تبصره مهم دارد و آن اینکه ما بحث فنی درباره این اثر را از بحث سیاستزدهای که معمولاً با نگاه به خود فرهادی در جریان است، جدا کنیم. برخی به دلیل مخالفت با او فیلم را ضعیف میدانند و برخی در جهت مخالف به همین شکل درباره فیلم نظر میدهند و به تحسین آن میپردازند. در واقع بیشتر واکنشها به فیلم «قهرمان» انتقاداتی از سر سیاستزدگی بوده و بحث سینمایی جدی چندانی درباره این فیلم صورت نگرفته است.
عسگری خاطرنشان کرد: «قهرمان» نه تنها یک فیلم بد که یک فیلم تکراری کم مایه از اصغر فرهادی است؛ او پیشتر در آثار قبلیاش چنین درامی با این بزنگاهها و موقعیتها خلق کرده و در «قهرمان» نه تنها گامی فراتر برنمیدارد بلکه نسخهای سطح پایینتر از آثار قبلیاش با همان نشانههای تکراری خلق کرده است.
این منتقد در ادامه گفت: فیلم «قهرمان» برای من یادآور سری دوم سریال «داستان یک شهر» بود، نوعی رئالیسم اجتماعی تند و تیز با نگاه چپ غلیظ و خامی که آدمها را بدون اینکه فردیت داشته باشند قربانی موقعیت نشان میدهد. مشکل فردیت نداشتن شخصیتها در سینمای فرهادی همواره به چشم میخورد اما در این فیلم با عنوان «قهرمان» که شخصیت اصلی را به واسطه عملکرد قهرمانانهاش یک قهرمان نشان میدهد و یا برای مخاطب چنین پرسشی مطرح میکند که "آیا او یک قهرمان است؟"، فردیت نداشتن کاراکتر بیشتر به چشم میخورد.
او افزود: فردیت نداشتن شخصیتها، به خصوص شخصیت اصلی فیلم مشکل اساسی فیلمنامه فرهادی است، او چیزی از جزئیات زندگی شخصیت اصلی ارائه نمیدهد و حتی همسر سابق او را نمیبینیم تا شناخت بیشتری نسبت به این کاراکتر پیدا کنیم تا رفتارها و تصمیمهایش به واسطه شناخت بیشتر منطقی جلوه کند؛ به همین دلیل عمل قهرمانانه او با توجه به شرایطی که دارد و تصمیم میگیرد سکهها را به صاحبش برساند غیر قابل باور میشود و به همین شکل فرهادی کلیت درام را بر پایه یک اتفاق بی منطق شکل میدهد و در ادامه مسیر پیشروی قصه که مثل همیشه فرهادی روایتش را واجد یک "اما" میکند وضعیت بیمنطقتر میشود و تصمیمها و انتخابهای کاراکترها آنقدر از منطق فاصله میگیرد که شخصیتها ابله جلوه میکنند، به طوری که حتی یک فرد با بهره هوشی پائین هم تصمیمات کاراکتر اصلی فیلم فرهادی را نمیگیرد و حتی اگر قرار است شخصیت اصلی را سادهلوح ببینیم، به نظر من «قهرمان» به سطح آثار مضمونزده دهههای قبل نزول پیدا میکند که به دنبال خلق و ارائه مضامین پیش پا افتاده با سطحیترین کیفیت بودند. فیلم «قهرمان» از نیمه به بعد، (با احترام به همه تولیدات صورت گرفته در استانهای مختلف) بیشتر شبیه به فیلمهای تولید شده در شبکههای استانی است.
عسگری در ادامه درباره احتمال موفقیت فیلم «قهرمان» در آکادمی اسکار گفت: موفقیت در اسکار تنها منوط به کیفیت بالای اثر نیست. اتفاقات و شرایط سیاسی و بینالمللی و به خصوص وضعیت روابط ایران و آمریکا عاملی است که میتواند شانس موفقیت فیلم را زیاد یا کم کند. دو فیلم قبلی اصغر فرهادی هم از این قاعده مستثنی نبودند و به خصوص دومین اسکار سینمای ایران پس از برجام و ممانعت ترامپ از ورود فرهادی به آمریکا به دست آمد چراکه این اتفاقات باعث شد با وجود اینکه «تونی اردمان» شانس بیشتری برای موفقیت داشت، شرایطی ایجاد شود که «فروشنده» برنده جایزه بهترین فیلم غیر زبان انگلیسی شود که امروز این بخش به جایزه بهترین فیلم بینالمللی تغییر نام داده است.
این منتقد در پایان تأکید کرد: امروز هم قطعاً شرایط سیاسی بین ایران و آمریکا میتواند شانس «قهرمان» را بیشتر کند اما اگر بخواهیم شانس «قهرمان» را جدا از این مسائل سیاسی بسنجیم، این فیلم با آنچه که سلیقه آمریکایی میپسندد فاصله دارد چرا که «قهرمان» شرایط مأیوسکننده یک انسان در جامعهای مفلوک را نشان میدهد و این باعث میشود تا «قهرمان» با دیگر فیلمهایی که سعی دارند با نمایش این وضعیت موفق به کسب جایزه از جشنوارههای مختلف شوند، فرقی نداشته باشد. ما با یک جامعه ناهوشیار روبرو هستیم و به نظر من ناهوشیاری را به فلاکت فرد تبدیل کردن کار غیرمنصفانهای است که در فیلم جدید فرهادی این نگاه وجود دارد و فکر میکنم چنین نگاهی مورد پسند سلیقه سینمایی آمریکاییها نباشد.
انتهای پیام//